-
ترمینال
شنبه 14 شهریور 1388 10:41
ترمینال می تونه جایی واسه رفتن باشه یا جایی واسه اومدن باشه می تونه جایی واسه پیدا کردن باشه یا جایی واسه گم کردن فقط خدا کنه دلامون ترمینال نباشه
-
بودن یا نبودن
شنبه 14 شهریور 1388 10:25
بودن یا نبودن که مساله ای نیست وقتی قرار باشد تو نباشی
-
نمی دونه که ...
شنبه 14 شهریور 1388 10:20
بهش می گم خنده هات خیلی قشنگه...چشمات خیلی نازه ...لبخندت دیوونه ام می کنه... شاید با خودش فکر می کنه که دیگه این حرفها به سن و سال من نمی خوره ...دیگه واسه این حرفها پیر شدم ولی نمی دونه که...
-
به نام لحظه های تنهایی
چهارشنبه 28 مرداد 1388 23:51
به نام لحظه های با هیچکس نبودن، به نام لحظه های سر خوردن قطرات اشک روی گونه های سرد، به نام لحظه های خیره شدن به ستاره های آسمان، به نام لحظه های تنهایی
-
سخت یا آسان...
چهارشنبه 28 مرداد 1388 23:47
عاشق شدن اونقدرها هم سخت نیست... بستگی داره چه جوری به دنیا نگاه کنی عاشق شدن اونقدرها هم آسون نیست... بستگی داره چه جوری به دنیا نگاه کنی
-
وقتی داشتی می رفتی...
چهارشنبه 28 مرداد 1388 23:44
اگه یادت باشه لحظه آخری که رفتی گریه نکردم... به حساب سنگدلیم نذاری ... نمی خواستم آخرین فرصت دیدنت رو از دست بدم... واسه گریه کردن همه تنهایی هام رو وقت دارم...
-
یاد خدا
چهارشنبه 21 مرداد 1388 00:49
دل چو بی یاد خدا باشد ، نیست دل ، گوریست سرد ای عزیزان ! این شما را واپسین پند است و بس هر کجا باشید ، دل را با خدا دارید خوش نور باران دل از یاد خداوند است و بس
-
عشق با درد همراه است
چهارشنبه 21 مرداد 1388 00:44
عشق با درد همراه است.چون رشد را موجب می شود. عشق با درد همراه است چون عشق چنین می طلبد. عشق با درد همراه است چون عشق دگرگون می کند . عشق با درد همراه است چون در عشق از نو زاده می شوی. (کتاب پیوند-نوشته :اوشو-ترجمه:عبدالعلی براتی)
-
حکایت جالبی است انسان...
چهارشنبه 21 مرداد 1388 00:39
چیزی را می خواهد.به دنبالش می دود.وقتی به آن می رسد مدتی از آن لذت می برد و بعد . . . انگار نه انگار که روزی آن را می خواسته و به دنبالش دویده است.دوباره چیزی را می خواهد.به دنبالش می دود و این چرخه تا ابد ادامه دارد...
-
تنهایی
دوشنبه 19 مرداد 1388 23:49
دلم تنهای تنها شده ، می خواهم گریه کنم ولی حیف ... متاسفانه دیگر چشمانم هم با دلم نیستند.
-
نگاه
شنبه 3 مرداد 1388 18:49
دیدگان تو در قاب اندوه سرد و خاموش خفته بودند زودتر از تو ناگفته ها را با زبان نگه گفته بودند (فروغ فرخزاد-دیوان اشعار)
-
محض خنده
پنجشنبه 1 مرداد 1388 20:05
از یکی می پرسن ماه عسل خوش گذشت؟ می گه آره خیلی خوب بود.بهش می گن :پس چرا خانمت داره گریه می کنه ؟ می گه : شاید چون نبردمش ناراحته !!
-
شما چی می گین
پنجشنبه 1 مرداد 1388 20:02
آرزوهاتو بنویس و یکی یکی از خدا بخواه ، خدا یادش نمی ره ولی تو یادت می ره چیزی که امروز داری ، آرزوی دیروزته... جدی جدی تا حالا فکر کردیم که ما واقعا چقدر بی چشم و روییم . هر چی که خدا بیشتر بهمون می ده ، علاوه بر اینکه شکرشو به جا نمی یاریم بازم بیشتر می خوایم.دقیقا مثل دانشگاه که می گفتیم فلان درس رو پونزده شدم...
-
درد برای دل است
چهارشنبه 31 تیر 1388 14:01
درد برای گفتن یا نوشتن نیست . درد برای دل من است . درد برای دل من است . دل من که حالا احساس می کنم خیلی خیلی در سینه ام سنگینی می کند. دلی که همیشه آن را خالی از بودن احساس می کنم ، دلی که از وقتی تو را شناخته ام ، دیگر دل من نیست ، اگر لایق بدانی مال توست. خدای خودت می داند چقدر برای تجسم لطافت مهربانیت زیر باران قدم...
-
خاطره تلخ سفر
چهارشنبه 31 تیر 1388 13:59
این جملات را یک روز که با اتوبوس درحال سفر بودم نوشتم: از همه چیز غم می بارد حتی صدای گرفته پیرمرد چروکیده ای که با لباسی مندرس در حالی که نمی دانم راست می گوید یا نه زمزمه هایی می کند و از پله های اتوبوس بالا می آید از کنار آدمهای بی تفاوتی مثل من ، یا بقیه که چند سکه توی کاسه اش می اندازند ،می گذرد شاید هم من صدای...
-
کلام اول
سهشنبه 30 تیر 1388 22:09
به نام خدای مهربانی که همیشه امیدم به این است که گناهانم را ببخشد. سلام به هر کسی که این مطلب رو می خونه ... روزگارم خیلی سخت نمی گذره . شکر خدا! ان شاء الله بتونم به هدفم از ایجاد وبلاگ دست پیدا کنم.