آن همه صدایم کردی و من نشنیدم
و یا خودم را به نشنیدن زدم
تو که مثل من نیستی !
و اینبار من...
هزار بار صدایت می زنم !
غصه های دلم ریز و درشت است...
حضرت پروردگار !
بیجوابــــــــــــ ماندن همه نگاه هایم !
بیخوابـــــــــــ ماندن همه چشم هایم!
برای تو که این را می خوانی ...
فرقش فقط جابجایی یک نقطه است روی حـــ !
برای من که می نویسم اما
دردش...
درد که نوشتنی نیست...
گوشهایت انگار پر است از حــــــــــق!
حقی که البته همیشه با تو بوده...
شنیدن هم داستان قشنگی است!
می دانستی؟!...
این روزها ...
بعضی ها حوصله هایمان را سر می بَـــــــرند
آنهایی که حوصله شان سر نمی رود
خودشان ، حوصله هایشان را سر می بُــــــرند
تهِ دیدت چقدر بود که اونجوری تهدید می کردی ؟!
حالا دیدی که آخرش کوه به کوه رسید ولی...
باز هم آدم به آدم نرسید!!
لبهای خسته من همیشه در بدر روی لپ های گل انداخته ات دنبال میـــنی بــــوس بودند!!