سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سلام های پوسیده

پوسیدگی سلام هایمان

کم کم کار دستمان داد

حالا دیگر آنقدر از هم دور شده ایم 

که فقط برای هم سر تکان می دهیم!!

لج و لجبازی!!

حالا دیگر میخ آهنی هم در سنگ فرو می رود...

وقتی تو لج می کنی 

ضرب المثل ها هم کم می آورند!!

روزهای سرگردان

به قدر تمام لحظه هایی که خوب نبودند اما بودند ...

چشمهایم غصه شان گرفته انگار!!

در امتداد این روزهای سرگردان طــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــولانی...

دلت که با من نباشد

همان بهتر که نباشیــــــــــــ م !!