سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

روزهای سرگردان

به قدر تمام لحظه هایی که خوب نبودند اما بودند ...

چشمهایم غصه شان گرفته انگار!!

در امتداد این روزهای سرگردان طــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــولانی...

دلت که با من نباشد

همان بهتر که نباشیــــــــــــ م !!

نظرات 2 + ارسال نظر
تو پنج‌شنبه 6 مرداد 1390 ساعت 16:39 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

بچه جان صبر کن...عجله نکن...

عجله؟؟

م ر ی م دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 23:01

به قدر تمام لحظه هایی که خوب نبودند..اما بودند....باران چشمانم را با بوسه نوازش می کردند

حتی یادآوریش....اندوه را به خیسی می کشاند....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد