سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

آغوش مردادیش ...

و لغزش هرم داغ مرداد روی گونه هایم...

چقدر لذتبخش است قدم زدن توی این گرما

وقتی آغوش تو را به یادم می آورد

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 29 مرداد 1392 ساعت 13:52 http://mehdi-ch.blogsky.com

آقا یاسین ما که تو گرما سرخ شدیم آماده خورده شدنیم ! یاد هیچی نیوفتادیم خخخ

pianist چهارشنبه 6 شهریور 1392 ساعت 11:12 http://17w.blogfa.com

:)
ali

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد