سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

تنهایی

دلم تنهای تنها شده ، می خواهم گریه کنم ولی حیف ... متاسفانه دیگر چشمانم هم با دلم نیستند.

نظرات 2 + ارسال نظر
الهه سه‌شنبه 20 مرداد 1388 ساعت 00:35 http://myeli.blogsky.com/

چقدر از این احساس تنهایی بدم میاد

سلام.
البته گاهی وقتها تنها بودن از بودن با بعضی ها خیلی بهتره ...

الهه سه‌شنبه 20 مرداد 1388 ساعت 08:13 http://myeli.blogsky.com/

آره خداییش
اینو قبول دارم

سلام.خوب خدا رو شکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد