سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

اعجــــــــــــــــــاز...

شاید نگاه تو معجزه ای باشد 

بین این همه سنگینی پلک هایم ...

شاید رنگ یک غروب از همه این غروبهایی که هنوز نیامده نباید ســــــــرخ باشد!

و چقدر هراس ریخته توی فکرم!

شاید نگاه تو معجزه ای باشد

نظرات 6 + ارسال نظر
سارا جمعه 18 آذر 1390 ساعت 20:13

کاشکی که این نگاه هیچ وقت دریغ نشه!

معجزه رو همه جوره هستم
(دوسش داشتم)

و من که به معجزه ایمان دارم...
می کشم آخرین دانه ی کبریتم را در باد
هرچه باداباد...

قشنگ بود داداش

فدااات!
و عرض تسلیت ( می دونی سوبله چوبله یعنی چی؟)

MisspInk شنبه 19 آذر 1390 ساعت 10:17

همه ی غروبا سُرخن

دوره ی معجزه ها هم تموم شده..

وقتش که بشه میشه!!

رامیلا شنبه 19 آذر 1390 ساعت 21:08

آی استقلالی نمک رو زخم میریزی؟

[ بدون نام ] شنبه 19 آذر 1390 ساعت 21:11

آی استقلالی نمک رو زخم میریزی؟
معجزه در راه است .برای ما

مگه با معجزه کارتون راه بیفته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد