سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

بدون عنوان!

حالا که در آغوش می کشم لغات را 

بوسه هایم سرگردان تلخی حقایقند!

و صدایم 

تب کرده است

لابلای این یخ زدگی نبودن ها...

آی واژه ها !

دریابــــــــــــــــــید مرا...

دارد آوار می شود این بغض های فرو ریخته توی چشمانم،

و من هنوز مرد نشده ام!

نظرات 7 + ارسال نظر

مرا نـــیــــــــز
دریابید..

همه را کاش دریابند...

تو پنج‌شنبه 3 آذر 1390 ساعت 00:11 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

چقدر خوبه که آدم واقع بین باشه و بدونه که هنو مرد نشده...
من آینده مردانه روشنی رو برات میبینم یاسین...
واقعا میگم...

شما لطف دارین!

تنهاترین سردار پنج‌شنبه 3 آذر 1390 ساعت 13:02 http://tanhatarinsardar87.blogfa.com

ولی من که میدونم تو چقدر مردی داداش یاسین...
من نامردم...

کجایی تو سردار؟!

MisspInk پنج‌شنبه 3 آذر 1390 ساعت 17:30

واژه ها اصلَن مالِ شما هستن یاسین خان، می خواین نمونه هاش و بذارم ثابت شه؟ :)

خیلی خیلی قشنگ بود..

لطف دارین شما.

خزان پنج‌شنبه 3 آذر 1390 ساعت 18:03 http://www.khazan0069.blogfa.com

سلام.زیبا بود موفق باشی

تشکر.

بــاران جمعه 4 آذر 1390 ساعت 13:35

چه خوب که پست ِقبل رو حذف کردی ...
چه خوب بود این پست !

خوب می بینی!

بــاران شنبه 5 آذر 1390 ساعت 00:21

می تونی ثابت کنی ؟:دی

بدیهی است! نیازی به اثبات ندارد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد