سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

باز باران ...

باران...

اینقدر برای آمدن ناز نکن

حالا که فصل ، رنگ فاصله ها دارد 

زودتر از برگها بریز...

تا پیش از آنکه سرخ و زرد شوم

طراوت را بغل کنم!

نظرات 13 + ارسال نظر
مریم جمعه 13 آبان 1390 ساعت 23:43

حس فوق العاده ای داشت .
مرســــی ...

چشاتون فوق العاده می بینه!!
خواهش می کنم.

مینا جمعه 13 آبان 1390 ساعت 23:52 http://minahaghighi.blogsky.com

نارنجیِ پاییز آدم را یاد خیلی چیزها می اندازد...ولی این روزها آنقدر محبوسیم که پاییزمان هم خاکستری شده...

یعنی بارون میتونه دردی رو دوا کنه؟
یا خودش نمک میپاشه به زخم!؟

چی فکر میکنی؟

مگه میشه احساسای آقا یاسین زشت باشه؟؟!!!!
کاش ببارد باران...!

رها شنبه 14 آبان 1390 ساعت 13:06 http://rainynight4.blogfa.com/

قالبت حس پاییز را داره ...
و اما پستت !
می بینی باران هم خودش را دریغ می کند ...
آسمان با این همه بزرگی اش چه ابر های خسیسی دارد ...

Anna شنبه 14 آبان 1390 ساعت 14:50 http://lapeste.blogsky.com

باران که بیاید همه عاشق هستند ........

MisspInk دوشنبه 16 آبان 1390 ساعت 19:03

عنوانُ که دیدم یادِ اون شعرِ باز بارانِ تو کتاب درسیامون اُفتادم!
-
با بارون یا بی بارون ما هم چنان به سرخُ زرد شدنِمان ادامه می دهیم.. گاهی این بارون نمکی می شه که داره رو زخم می پاشه..
به اُمید گذشتنِ این فصل هاییم یاسین جان .. :)

امیدوارم بگذرد..!

تو دوشنبه 16 آبان 1390 ساعت 19:38 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

اگه ساعت 6 صبح از خونه بزنی واسه اینکه به موقع سر کارت برسی و زیر بارون خیس بشی دیگه بارون نمیخوای و تمام طراوتاش رو فراموش میکنی...
والا...
همین شماها پدر ما رو در آوردین که 2 ساعت توی ترافیک میمونیم...

من به شخصه شرمندتم!
ولی اینجا اگه ساعت 8 باید سر کار باشی ، 5 دقه به هشت هم بری بیرون میرسی سر کار!!

رامیلا دوشنبه 16 آبان 1390 ساعت 22:23

زرد شده ام . دیرزمانیست . درانتظار سرخی آتش آخرین چهارشنبه . شاید ....

خزان سه‌شنبه 17 آبان 1390 ساعت 17:29 http://www.khazan0069.blogfa.com

سلام بارون ناز کردن بلد نیست اون برای باریدن به چشمای نگاه می کنه که به اسمون خیره شدن.ممنون زیبا بود

تنهاترین سردار چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت 00:07 http://tanhatarinsardar87.blogfa.com

سیاهی شب مارا در بر گرفت...
خورشید ، ننگت باد!!!
حال که خدا می بارد از آسمان به سوی زمین ، دودهای مجعد سیگارم مسیر خلاف را می روند انگار...
راننده ! ننگت باد...!

سردار...آی سردار!!
مرسی!

مریم چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت 14:14 http://najvaye-tanhai.blogfa.com

باران...
بوی خاک باران خورده که بیاید
یاد طراوت گل های باغچه نگاهت مستم می کند
و من همیشه باران را به یاد نگاهت دوست دارم
سلام آقا یاسین گل چقدر زیبا و با احساس دست مریزاد

تارا جمعه 20 آبان 1390 ساعت 17:50 http://mygodandme.blogfa.com

با اینکه طاقته دیدنه اشکای هیشکی رو ندارم با تمامه وجودم دلم میخواد بغضه آسمون بترکه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد