سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

بدهکار

و من هنوز نمی دانم که مگر بدهی من چقدر بود که تو همیشه خدا از من طلبکار بودی؟!
نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 23:53

نمی خواسته داشته بهونه می گرفته !

تو چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 23:26 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

تو علی الحساب فرشته بده بهش شاید راضی شد...

[ بدون نام ] چهارشنبه 5 مرداد 1390 ساعت 01:53

دل نوشته هاتون به دل می شینه موفق باشید مهندس جوان
suryas.persianblog.ir

لطف دارین شما...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد