نمی دانم گرمای هواست که این روزها را اینقدر کش می دهد
یا ندیدن تو!
نشسته ام، در بالاترین نقطه ی جهان بینی ام.. کوانتوم هم عجب نظریه ایست... با اینکه نمی دانم این ثانیه های لعنتی، چند بار مرا دور زده اند، دلم را خوش کرده ام که تو در جهان دیگری که نمی بینم،موازی من در حرکتی....
گرمی هوا و نبودن اون چقدر زندگی رو زهرمار میکنه...
نشسته ام، در بالاترین نقطه ی جهان بینی ام..
کوانتوم هم عجب نظریه ایست... با اینکه نمی دانم این ثانیه های لعنتی، چند بار مرا دور زده اند، دلم را خوش کرده ام که تو در جهان دیگری که نمی بینم،موازی من در حرکتی....
گرمی هوا و نبودن اون چقدر زندگی رو زهرمار میکنه...