سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

انتظار معجزه...

و انگار معجزه ای باید در کار باشد...

منتـظـــــــــــــرم!!

این جمعه را هـم...

نظرات 6 + ارسال نظر
تو جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 14:58 http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

منتظر بمان...اما من مطمئنم کسی نمی آید...
به من ایمان بیار یاسین...

و هنوز چشم انتظار می مانم...

آنشرلی جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 19:01 http://cupid89.blogfa.com/

وای نه
توروخدا جمعه هارو از تقویت حذف کن

اتفاقا تمام تقویمم را جمعه ها پر کرده است...

MisspInk جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 22:12

کم تر از 2 ساعت دیگه این جمعه هم میگذره

تا لان معجزه ای شده؟

معجزه که زیاد است...
چشمانمان را باید کمی بچرخانیم !!
به سمت گل هایی که هر روز لبخند می زنند...

MisspInk جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 22:13

معجزه ای فک کنم در کار نیست یاسین

و من ایمان دارم که معجزه ای در راه است...
که اگر نبود خورشید بهانه ای برای طلوع و غروبش نداشت...

باران شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 02:58 http://the-rain.blogsky.com

من از معجزه ی جمعه می ترسم ...

و من ترس بر تمام لحظه هایم غلبه کرده است ...

نرجس شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 16:53 http://ghalbebarooni.blogfa.com/


و این جمعه هم گذشت..

و باز جمعه ها می آیند و می روند...
و همچنان...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد