سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

دلتنگی

در پس ابرهای دل چرکین این شبها...

دلم برای زیبایی ماه تنگ شده!



نظرات 7 + ارسال نظر
MisspInk جمعه 15 بهمن 1389 ساعت 20:49

دلم از اوون شبای مهتابی خواست...

نمی دانم چه رازیست که شب های مهتابی در آرزوی بارانیم...
و شب های بارانی در آرزوی مهتاب!

باران جمعه 15 بهمن 1389 ساعت 22:31 http://the-rain.blogsky.com

چه خوب هنوز ماه-ی هست که بتوان انتظارش را کشید...

فرناز شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 01:09 http://www.charkhrisak.blogfa.com

ابرها را کنار بزن ... اسمان را ورق .
شاید آن مهر که میخواهی
ماه پشت ابر باشد !

نرگس شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 08:23 http://w-infinite.blogsky.com/

دلتنگی؟
کاش دلمان به وسعت بی کرانه ها کران داشت

همیشه وسعت چیزهایی که دوستشان داریم از وسعت دلمانبیشتر است...

الی شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 22:22 http://manbarayekhodam.blogfa.com/

وای نگو بی احساس.همین دل چرکین آسمون دل خیلیا رو باز میکنه :)

دلتنگی برای چیزهایی که وقتی هستن قدرشون رو نمی دونیم توی ذات آدماس!
وقتی مهتابیه به فکر ابرهای زیبای بارانی هستیم! وقتی ابریه به فکر مهتاب زیبا!!

تو شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 23:29 http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

چرک دل ابرها رو باید کجا خالی کرد....؟؟؟

حیف که باران زیباست!!

MisspInk دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 06:45

کلا این روزها دلتنگم...
ماه بهونست.

بهانه برای دلتنگی زیاد دارم...
دلتنگی برای خودم...
برای تو...
برای ماه!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد