سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

دیروزترها

           دیروزترها می خندیدی...

  امروز لبخند هم نزدی!!

          نکند فردا اخم کنی؟!

نظرات 7 + ارسال نظر
فائزه پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 14:04 http://dokhtare-aftab.blogsky.com

سعی کنید مانند توپ باشید ‘ زیرا توپ هر چه محکمتر به زمین می خورد ‘ بیشتر اوج می گیرد!

توپ پنچر هر چی محکم تر بخوره زمین فقط محکم تر می خوره زمین!!

فرناز پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 18:01 http://charkhrisak.blogfa.com

نه فراموشت می کنم ./

باران پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 18:26 http://the-rain.blogsky.com

من همیشه از این خنده ها ترسیده ام...

خنده های ترسناک...
ترس های خنده دار...
و من بین این دوحس خیلی وقت است دست و پا می زنم!!

تو جمعه 3 دی 1389 ساعت 01:08 http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

و پس فردا یهو بروی...!!!

مگر لبخند نزدن ، دردش از رفتن کمتر است؟

تو جمعه 3 دی 1389 ساعت 02:23 http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

نه!حتی بیشتره...

شصت در شصت!

فائزه جمعه 3 دی 1389 ساعت 14:26 http://dokhtare-aftab.blogsky.com

حالا مگه شما پنچر شدی؟

من به طور کلی گفتم...

MisspInk دوشنبه 6 دی 1389 ساعت 11:39

به ما که می رسد
همه چیز تمام می شود

همه چیز...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد