و شبهای من همیشه ارتفاعش زیاد بوده...بسیار زیاد...چون هیچ وقت هیچ کس نبوده...
و ترس داشتم همیشه از ارتفاع و نه از بلندی!!!
و روزها و شبها چه کوتاهند وقتی من با اویمسلامدلنوشته های دلنشینی دارین
سلام. مرسی!
این جور که مثه پیچک میپیچی به تنم میکاوی همه بدنم را بعد زمزمه میکنی دوستت دارم انگار برایم خدایــــــی میکنی ...
و چقدر دوست دارم اینگونه خدا بودنت را...
و شبهای من همیشه ارتفاعش زیاد بوده...بسیار زیاد...چون هیچ وقت هیچ کس نبوده...
و ترس داشتم همیشه از ارتفاع و نه از بلندی!!!
و روزها و شبها چه کوتاهند وقتی من با اویم
سلام
دلنوشته های دلنشینی دارین
سلام. مرسی!
این جور که مثه پیچک میپیچی به تنم
میکاوی همه بدنم را
بعد زمزمه میکنی
دوستت دارم
انگار برایم خدایــــــی میکنی ...
و چقدر دوست دارم اینگونه خدا بودنت را...