سالها گذشت...
کاش کمی بیشتر از اول مهر لذت می بردم!
که حالا حسرت آرزوهای به انجام نرسیده حفه ام نکند!
دو سه سالی هست که برایم اول مهر با بیست و سوم مرداد فرقی ندارد...
احساس وحشتناکی است احساسی که الان دارم...
احساس می کنم برای تجربه شور و شوق اول مهر پیر شده ام...
منم همینطور:-)
سلام
آخیییییییییییییی
چقد من جلدای کتابای دبستانمو دوست داشتم..هر یه گلی یعنی یه سال بزرگتر...
چه افتخاری میکردیم وقتی گلای روی کتابمون ۵ تا شده بود....
یعنی بزرگتر همه بودیم
:)
اما خب در کل مهرو دیگه دوست ندارم....یعنی شاید از پپیش دانشگاهی به بعدم...
موفق باشین
من هیچ وقت اول مهر رو دوست نداشتم الان هم خیلی خوشحالم که مجبور نیستم برم مدرسه اما یه دنیا دلم واسه دانشگاه تنگ شده...
منم امسال دیگه مهر برام بوی دانش نداشت...