سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

عید و دلگرفتگی من...

عید است آقا ولی من دلم گرفته ...

دلم گرفته از روزهایی که تمام می شود و تو را نمی بینم   

دلم گرفته از شب هایی که صبح می شوند و حضورت را لمس نمی کنم

دلم گرفته از لحظه هایی که بی خیال دلتنگی من دنبال یکدیگر می دوند 

دلم گرفته از زمین و زمان  

دلم گرفته از ...

عید است آقا... کجایید پس؟...

نظرات 1 + ارسال نظر
پگاه دوشنبه 22 شهریور 1389 ساعت 17:04 http://pegah71.blogfa.com

خبر آمد خبر آمد خبری در راه است سر خوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد