امشب برای چشم های نگران تو دعا کردم
امشب برای دست های کوچکت که از عالم و آدم کوتاه است دعا کردم
امشب برای گرسنگی و تشنگی ات دعا کردم
چند لحظه بیشتر توی اخبار ندیدم تصویرت را !
کار دیگری از دستم بر نمی آید کودک کوچک آواره پاکستانی!
امشب برایت دعا کردم ...
بلایای طبیعی چه خاطراتی به جا می گذارند به جای خاطرات شیرین کودکی...
خب راستش ایشالله که وضعشون بهتر شه ولی من نگران کشور و مردم خودمم بیشتر
شیطونی ما که فک نکنم پایانی داشته باشه...اخه واقعا حس خوبی داره شیطنت
منم نگرانیم بیشتر برای مردم خودمونه ... یکی از بچه ها واسه اردوی جهادی رفته بود یه روستایی یه چیزای می گفت که عقل از کله آدم می ژرید که چقدر آدم بیچاره وجود داره هنوزم. این ژست هم فقط بیان یه حس که با دیدن تصاویر توی اخبار به ذهنم رسید ... وگرنه خودمون بدون سیل و زلزله این جور آدمایی کم نداریم