سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

آرزویی برای شفای پدربزرگ

بابایی مهربونم! 

می دونم که توی قید و بند این دنیا نیستی 

ولی برای من خیلی مهمه که باشی ... 

وقتی توی بستر بیماری می بینمت دلم می لرزه... 

خدایا! 

بابابزرگم رو حالا حالا ها واسم نگه دار...

نظرات 2 + ارسال نظر
ترنج شنبه 19 تیر 1389 ساعت 17:38 http://rismanelahi.persianblog.ir/

سلام
الهی که بابا بزرگت زنده بمونه

ممنونم.دعا می کنم

ساقی می دوشنبه 21 تیر 1389 ساعت 00:11 http://saghiemey.blogfa.com

ای کاش کاری بهتر از دعا کردن از دستم بر میومد...

خیلی ممنونم دوست خوبم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد