سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

این روزها

روزی تمام زندگیم این بود که بهترینت باشم

اما

این روزها

این روزهای لعنتی

نفرت انگیزتر از هرچه هست جلوه می نمایم

فقط برای تو خوب من!

برو!

من از آن تو نیستم...

نظرات 1 + ارسال نظر
شب برفی پنج‌شنبه 6 خرداد 1389 ساعت 20:53

من واقعا این احساس رو درک می کنم .......................

( خواستم او را به دنیای خودم بکشانم ..
اما هر چه به او نشان دادم ..

تیره بود و خاکستری ........... )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد