من چند روز پیش داشتم یک کتابی رو میخوندم که نوشته بود همیشه اتفاقاتی برای ما می افته که ما بهش فکر میکنیم...مثلا اگه تو اینقدر از بی وفایی یار میترسی و گله داری در واقعیت همین برات اتفاق خواهد افتاد...ولی اگر همیشه تو ذهنت تصور کنی که یارت باوفاست و همیشه با تو خواهد ماند در واقعیت هم این اتفاق خواهد افتاد و یارت برای همیشه بهت وفادار خواهد ماند و هیچ وقت ترکت نخواهد کرد...تنها چیزی که مهمه اینه که ما چه جوری فکر میکنیم که همون قطعا اتفاق خواهد افتاد... اینجا هم همینطوره...خیلی بهتره که تصور کنی که همه روزهای زندگیتو برای همیشه با یار خواهی گذراند اونوقت در کمال شگفتی خواهی دید که این اتفاق خواهد افتاد
شصت در شصت...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
میگذرد لیک به خون جگر
فقط صد سال اوله که صد ساله دوم رو می سازه !!!
من آپم / اومدی هااااا
با هم بودن یک درد است و بی هم بودن دردی بدتر...
گذشت بی امن روز ها که خیلی بدتر...
خوب بود اگر به همین سادگی بود!
من که نگفتم ساده اس...
دقیقا بگو تو متن جمعه است و دلم تنگ
دت تنگه کیه ..ان یا مهدی؟
سلام. یادداشت های جمعه من همه اش بیشترش برای یک نفره و اونم حضرت آقا(عج) است...
مهم اینه که با هم باشیم...
گذر روزها اهمیت نداره وقتی که با هم باشیم...
بهرحال اگر باهم نباشیم هم روزها می گذره...نمی گذره؟؟؟؟ حالا هر چقدر هم سخت...
روزها می گذرد...و از تو خبری نیست مهندس جان
ای بابا...بی بودن ما هم روزها می گذرد...پس باکی نیست...
من چند روز پیش داشتم یک کتابی رو میخوندم که نوشته بود همیشه اتفاقاتی برای ما می افته که ما بهش فکر میکنیم...مثلا اگه تو اینقدر از بی وفایی یار میترسی و گله داری در واقعیت همین برات اتفاق خواهد افتاد...ولی اگر همیشه تو ذهنت تصور کنی که یارت باوفاست و همیشه با تو خواهد ماند در واقعیت هم این اتفاق خواهد افتاد و یارت برای همیشه بهت وفادار خواهد ماند و هیچ وقت ترکت نخواهد کرد...تنها چیزی که مهمه اینه که ما چه جوری فکر میکنیم که همون قطعا اتفاق خواهد افتاد...
اینجا هم همینطوره...خیلی بهتره که تصور کنی که همه روزهای زندگیتو برای همیشه با یار خواهی گذراند اونوقت در کمال شگفتی خواهی دید که این اتفاق خواهد افتاد
شصت در شصت...