خب عزیز مگه شما اینا رو برای ما که مخاطبت هستیم و هر روز نوشته هاتو میخونیم نمی نویسی؟!!اگر برای مخاطبانت مینویسی حداقل از آرایه ایهام یا کنایه استفاده کن تا حداقل بتونیم هر جوری که خواستیم برداشت کنیم که اتفاقا اینجوری لذت ادبیشم خیلی بیشتره...ولی از این نوشته من هیچ برداشتی نتونستم بکنم چه برسه به 2تا یا بیشتر!!! نمیدونم شایدم من خیلی خنگ تشریف دارم!!!!!
سلام.نفرمایید قربان.کی جرات داره ...منظور من دو نفر بودند که بعد از مدتها به هم رسیدند و اونقدر حرف داشتند که به هم بزنند که دیگه به اون حرف هایی که نباید بزنند نرسیدند...البته شاید یه کم ابهام آمیزباشه...
سلین ااااااه چرا توضیح دادین؟ من تازه که خوندمش منظورشو فهمیدم و حالا که اومدم دیدم مهنیشو نوشتین...بنده قبول ندارم...تقلب شده است.. :دی اما جدن فهمیدم... (بهم نمیبالین؟) :دی
آفرین. شرمنده که نمی بالم ...آخه بالیدنم نمی یاد...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
جدیدا چقدر رنگ و وارنگ می نویسی !!
مشکوکی ها !!
رنگی نشی !!!
بهرحال وبلاگ کم خواننده به همه راه ها برای جلب توجه خواننده هاش متوسل می شه دیگه...
متاسفانه این پست در حد IQ اینجانب نیست و ندریافتیدمش...
شاید بهتره از روش حساسیت زدایی تدریجی یهویی اختراعی خودتون استفاده کنین...
پاسخ شما هم در حد IQ اینجانب نبود و ارتباطش را با سخن خودم در نیابیدم...
اون دیگه مشکل شماست.از روش IQ درمانی تدریجی یهویی استفاده کنین. می تونین در این زمینه از سایر دوستان کمک بگیرین... :دی
همیشه چیزایی رو که نباید بگیم اول از همه میگیم.
اشتباه میکنی...
همیشه آدما به جایی میرسن که دیگه حرفی واسه گفتن نمی مونه...
یا از عشق زیاد....
یا از تنفر...
یا از دلخوری...
Black13
سلام منظور من دو نفر که بعد از مدت ها به هم رسیدن و با یه کمی اغراق بود...
میشه این جمله رو تفسیر کنی 10 بار خوندمش تا شاید چیزی متوجه بشم ولی توفیقی حاصل نشد!!
سلام. بعضی نوشته ها رو نباید طوری نوشت که مخاطب تا خوند بفهمه منظور چیه ...من شخصا دوست دارم طوری بنویسم که هر کسی هر جور خواست برداشت کنه....
سلام
خب عزیز مگه شما اینا رو برای ما که مخاطبت هستیم و هر روز نوشته هاتو میخونیم نمی نویسی؟!!اگر برای مخاطبانت مینویسی حداقل از آرایه ایهام یا کنایه استفاده کن تا حداقل بتونیم هر جوری که خواستیم برداشت کنیم که اتفاقا اینجوری لذت ادبیشم خیلی بیشتره...ولی از این نوشته من هیچ برداشتی نتونستم بکنم چه برسه به 2تا یا بیشتر!!!
نمیدونم شایدم من خیلی خنگ تشریف دارم!!!!!
سلام.نفرمایید قربان.کی جرات داره ...منظور من دو نفر بودند که بعد از مدتها به هم رسیدند و اونقدر حرف داشتند که به هم بزنند که دیگه به اون حرف هایی که نباید بزنند نرسیدند...البته شاید یه کم ابهام آمیزباشه...
سلین
ااااااه
چرا توضیح دادین؟
من تازه که خوندمش منظورشو فهمیدم و حالا که اومدم دیدم مهنیشو نوشتین...بنده قبول ندارم...تقلب شده است..
:دی
اما جدن فهمیدم...
(بهم نمیبالین؟)
:دی
آفرین.
شرمنده که نمی بالم ...آخه بالیدنم نمی یاد...