سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سیاهه ای برای ساعت یک بامداد روز شنبه

یک ساعت و یک دقیقه و یک ثانیه از این آخرین جمعه هم گذشت! 

نیامدی!  

هر چند فراموش کرده بودم روزی که گذشت جمعه بود. 

شرمنده ام آقاجان !

به قول بزرگترهایمان جایز الخطاییم دیگر !

- این حرف را ما برای توجیه اشتباه هایمان می گوییم- 

می دانم که می دانید انتظار لق لقه زبانمان شده ... 

خجالت می کشم بگویم دیگر... 

باشد برای وقتی دیگر...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
شکیبا شنبه 8 اسفند 1388 ساعت 01:52 http://darddelhayman.blogsky.com

شاید آن لحظه که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد ....

خبری از دل پر درد گل یاس نداشت!!

باید این طور نوشت: هر گلی باشد...

چه شقایق چه گل پیچک و یاس ...

تا نیاید مهدی

زندگی دشوار است...!!!

اللهم عجل لولیک الفرج...

سیدداود سه‌شنبه 11 اسفند 1388 ساعت 19:08

سلام یاسین گلم!
یه تشکر درست حسابی برای نوشتن این پست>>>!
خسته نباشی عزیزم!

سلام سید نازنیتن. خواهش می کنم... سلامت باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد