منم و تنهایی و غربتم بین مردم این روزگار
منم و دردهایم که انگار تمامی ندارد
منم و دلخستگی از این همه روزمرگی
منم و پنجره فولاد و ایوان طلا
منم و نوای دلنواز نقاره خانه
منم و کاسه های طلایی سقاخانه
منم و دلم و دردام و چشمم و اشکام
شمایید و یک من ...
که سخت محتاج عنایت شماست...
زیبابود...
مرسی...
عالی بود.
از برکت وجود کسی که براش نوشتمه اگه نه قلم ما که ...
سلام
سلام گلم..
خیلی حالم بده..
به گناهی که نکردم محاکمه شدم....
دعا کن برام.
چشم. ما که دعا می کنیم... ان شاالله خیره...
.....
محتاج یک گوشه چشم و نگاه
برای من همین بس
که بدانم که می دانید من هم جزئی از سیل محتاجانم...
یا حضرت غریب الغربا
دریاب همه عاشقانت را ...
سلام بر تو
اگه منظورتون منم.سلام بر شما...
سلام...
ببخشید من تمام مدت شمارو با یاسمین
اشتباه میگیرم....
بازم عذر خواهی میکنم که کامنتم ...
شرمنده....
خواهش می کنم...
هی می گم با خودم که ...
ای بابا...
===
شوخی کردم!به دل نگیر...
البته له نظر من این نوشته بیشتر اعترافات یک برده کوچک و حقیر با ارباب و سرورشه تا درد دل یک دوست ....
در بهترین حالت میتونه صحبت یک عاشق مفلوک در برابر معشوق ستمگرش هم باشه
ولی هرچی با دوست که این ادبیات بکار نمیره ... به حرمت کلمه دوست میگم دوستت دارم و برام مهم نیست دوستم داشته باشی یا نه تا یاد بگیری با دوست چطوری باید حرف زد
اعتراف بودنش رو شاید بشه به سختی قبول کرد ولی اگه لیاقت دوستیش رو هم نداشته باشم اونقدر بزرگوار هست که خودشو دوست من بدونه ...
سلام یاس سرخ...
این مطلبت خیلی قشنگه...
التماس دعا...
راستی،ممنون که بهم سر زدی...
آخر ساله و بانکا شلوغن و مشغول جمع کردن حساب و کتاب سالانه...متاسفانه منم به همین خاطر زیاد فرصت وبگردی ندارم...
اما هر وقت آنلاینیده شدم بهت سر میزنم(عجب فعلی ساختم من!!!!تشویق.....مصدر و قید حالتش هم میشه آنلاینش و آنلاینیدگی!!!! بازم تشویق......!)
یا علی مدد....
سلام . ممنونم که علی رغم مشغله کاری بهم سر زدی
ان شاءالله که حساب کتابای آخر سال اذیتتون نکنه...
و ممنون از اظهار لطفت به خاطر نوشته ...
منم و دلم و دردام و چشمم و اشکام
چقد اینجاش ب دلم نشست