سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

صبر کن...

 چقدر لذت می بردم از رقص برگ ها در ترانه خوانی باد

 وقتی پاییز را با هم بودیم.

    زمستان که رفتی ،

    من ماندم و قار قار نفرت انگیز کلاغ ها

صبر کن... 

          بهار که بیاید

          تو می آیی و من نیستم...

نظرات 3 + ارسال نظر
فرناز معصومی زاده چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 23:37 http://farnaz68.persianblog.ir/

صبر بی فایده ای نیست برای نبودن کسی؟!

الهه صفری پنج‌شنبه 22 بهمن 1388 ساعت 12:30 http://dokhtaran2.blogsky.com

سلام بسیار زیبا بود...
اما میبینم که واقعا از صدای کلاغ بدتون میاد....

زهرا پنج‌شنبه 22 بهمن 1388 ساعت 13:41 http://jigooletopol22.blogsky.com

گذشتن راحت تر از موندنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد