سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

یک دوشنبه ملال آور

امروز دوشنبه بود. 

یک دوشنبه ملال آور... 

حالا که پیشم نیامدی...

کاش کمی کوتاه می آمدی!!

نظرات 7 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 02:15 http://jigooletopol22.blogsky.com

واقعا روزه بدی بود

سعیده سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 10:41 http://www.sazechoobi.blogfa.com

چه دوشنبه ای بود...بدتریم دوشنبه ای که توی زندگیم تجربه کردم.

دختر خردادی سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 15:41 http://d-khordad.blogsky.com/

اینروزهای من همشون ملال آور ویکنواختن و اومدن یا نیومدن کسی فرقی واسم نداره

مونارک سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 16:19 http://moonark.blogsky.com

اگر کوتاه میومدن فکر کنم پیشتون هم میومدن

فرناز معصومی زاده سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 20:11 http://farnaz68.persianblog.ir/

امروز یک دوشنبه بود!
یک دوشنبه پر از کینه!!!
کاش کسی کمی مرا می فهمید!!!

فرناز معصومی زاده چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 23:51 http://farnaz68.persianblog.ir/

امروز
روزی است گرامی
چون دیگر روزها
و امروز
روزی است زودگذر
چون دیگر روزها
و امروز
روزی است دیرپا
چون دیگر روزها
و امروز
روزی است
که باید او را به فراموشی سپرد
چون دیگر روزها
(بیژن جلالی)

سلام. ممنون واقعا خوندنش لذتبخش بود بعد از یک دوشنبه ملال آور

سیدداود پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 16:01

سلام یاسین جونم.........
دوباره که ناراحتی عزیزم٬بیخیال!همه چیزها درست میشه..
خلاصه زیاد گیر نده........................دیگه........قول میدم حل بشه...............!

دوباره؟؟؟؟
بار اولش کی بوده؟؟؟
منو ناراحتی؟؟؟
من هیچ وقت در بدترین شرایط هم ناراحت نمی شم چون اصلا برام اهمیتی نداره مسایل...مهم خودمم که هنوز سنی ندارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد