سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

چشمان کاملا بسته...

از نبودنت گله ای ندارم!

برای دیدنت کافی است چشم هایم را ببندم!

نظرات 6 + ارسال نظر

به همین سادگی
به همین خوشمزگی!!!
پودر کیک ...
(چون تبلیغ میشه نمی گم!!!)

سیدداود شنبه 10 بهمن 1388 ساعت 01:04

سلام
ممممممممممممممرحبببببببببببببببا!

مرررررررررررررررررررررررسسسسسسسسسسسسسسسییییی

زهرا شنبه 10 بهمن 1388 ساعت 07:05 http://jigooletopol22.blogsky.com

یعنی انقدر سادست؟

بستگی به سختی دل ما داره ...از اینم ساده تر میشه

الهه صفری شنبه 10 بهمن 1388 ساعت 11:56 http://dokhtaran2.blogsky.com

چقد زیبا .....
ولی بعد از مدتی .دیگه خاطره کافی نیست..
آدم به چیزای دیگه ای هم نیاز داره...
نظر من که اینه...البته که آدما هم با هم فرق دارن..

سعیده شنبه 10 بهمن 1388 ساعت 13:59 http://www.sazechoobi.blogfa.com

چشمان بسته ی من یاد تو را در ذهنم زنده خواهد کرد... اما با هر گشودن دوباره چشمها...تو را گم خواهم کرد!

دریای آبی شنبه 10 بهمن 1388 ساعت 17:45 http://darddelhayman.blogsky.com/

دنیای خیال همیشه ایده آل من بوده...چون هر چه بخام اونجا وجود داره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد