سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

با خواندن این نوشته ناامید نشوید!

می میرم

یکی از همین روزها

خیلی آسان...

تصادف؟

سقوط از ارتفاع ؟

سکته ؟

سرطان؟

ایدز؟

با چاقو؟

هیچکدام! 

راه های دیگری هم برای مردن هست...

نظرات 8 + ارسال نظر
دختر اسمونی جمعه 9 بهمن 1388 ساعت 13:56 http://taagaarg.blogsky.com

سلام
سلام
سلام.
ممنونم که اومدین..
به نظرم چیزی برای گفتن باقی نمی مونه ..
همه همینو در باره ی این اپ میگن...

نا امید نمی شیم!
چون به هرحال می میریم حالا هر مدلی!
به قول یکی از اساتیدمون:
هممون می میریم انشاالله شما زودتر من دیرتر!!!

دریای ابی جمعه 9 بهمن 1388 ساعت 17:14 http://darddelhayman.blogsky.com

همه ی ما روزی به سوی یار پر خواهیم کشید....
مهم نیست که ما چگونه بریم....مهم اینه که او را با دلی آرام ملاقات کنیم...

DR Eli جمعه 9 بهمن 1388 ساعت 20:40 http://myeli.blogsky.com/

جنگ ه*س*ت*ه ای هم هستا!

و خیلی چیزهای دیگه...

سیدداود شنبه 10 بهمن 1388 ساعت 01:09

سلام آقا یاسین

.
.
مرگ>>

تنها کلمه ای که منو ارضا می کنه
آقا یاسین٬ یه چیزی بگم:
نوشته هات واقعا به دل میشینه!

سلام سید گلم

مطلب زیر رو توی مجله همشهری جوان این هفته خوندم‌:
(صفحه نامه ها-نامه ای از آقایرجبعلی محبی)

صفر شدن گاهی عظمت است.مثل توبه ...سفر به صفر دیدن دارد گاهی.مثل تنزل باران به صفر زمین . مثل سقوط آبشار .
صفر بزرگ اما مرگ است که تولد معکوس است از صفر گور!!

سیدجان بذار من یه چیز بگم :
من کوچیکتم... به قول بنده خدا شاید به خاطر اینه که از دل می یاد...

زهرا شنبه 10 بهمن 1388 ساعت 07:05 http://jigooletopol22.blogsky.com

من ناامید شدم.....

گفتم که :
با خواندن این نوشته نا امید نشوید

الهه صفری شنبه 10 بهمن 1388 ساعت 11:53 http://dokhtaran2.blogsky.com

وااای نا امید شدیم...
به قول یکی از دوستان اخه چرا ؟شما که سنی ندارین....D:
ولی بله..
چیزای بد تری هم تو این دنیای نه چندان مرد وجود داره که از مردن یهویی هم بدتره....
چیزایی که آدمو خورد میکنه....ذره ذره روحشو .....
به هر حال نمیدونم که بهتره از واکنش های دفاعی فروید خان استفاده کنیم یا نه....D:

گفتم که ناامید نشید...
منم نمی دونم که بهتره از واکنش های دفاعی فروید خان استفاده کنیم یا نه...

پادرا یکشنبه 11 بهمن 1388 ساعت 23:57 http://www.padra.blogsky.com

بعد از اینهمه پست عاشقانه پس چرا یهو اینهمه مرگ ؟

مرگ جزئی از زندگی است...نباید فراموشش کرد بهرحال...البته گفتم که با خواندن این نوشته ناامید نشوید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد