سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

سوریاس

دلنوشته های مهندسی که خیلی جوان نیست...

داستانکی خیالی برای یک روز خیالی

پشت چراغ قرمز توقف کرده ام.

صدای موزیک پرشیای مشکی بغلی ام با اینکه هم شیشه ماشین من بالاست هم ماشین خودش را می شنوم.

صدای  برف پاک کن که انگار یه تکه از آن گوشت پلاستیکی اش که روی شیشه کشیده می شود نیست که حالا که دارد جان می کند که قطره های درشت باران را پارو کند اینطوری به قریچ قریچ افتاده را هم می شنوم.

صدای زنگ تلفنم را هم می شنوم. مدام زنگ می خورد . شماره ناآشناست .برنمی دارم.

زنگ صدای تو ولی از همه این صداها بلندتر در گوشم فریاد می کشد وقتی با خونسردی  چشم در چشم من گفتی : «من هیچ وقت نسبت به شما علاقه ای نداشتم و ندارم...»

خیره شمارش معکوس چراغ قرمز شده ام.چهار ثانیه مانده تا سبز شود...

نظرات 8 + ارسال نظر
زهرا شنبه 3 بهمن 1388 ساعت 23:52 http://jigooletopol22.blogsky.com

خوب بود. و جالب.

سیدداوددهقانی یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 00:16

سلام
آقایاسین
ممنون که بهم سرزدی٬جدا مرسی٬شرمنده شدیم..
درمورد متنتون هم بااجازه شما٬می خواهم بگم:قدرت خیالتون عالیه والبته دراین متن(گوشت پلاستیکی و...)گواه این ادعاست
وهرچند جمله <<من هیچ وقت نسبت به شما....>>شرح حال دل بیچاره منم هست ولی به نظر میرسه گاهی اوقات لازمه انسان باامیدواری بیشتری زندگی کنه هرچند سخته ولی فکرکنم شدنیه!
امیدوارم خیلی راحت تمام آرزوهاتون برآورده بشه.....
موفق باشین

ممنوووووووونم آقا داوود جان.سید گلم.
نظر لطف شماست.
به نظر نمی رسه آدم لازمه به امیدواری زندگی کنه بلکه لازمه که حتما اینطوری باشه.
آرزوهایی که راحت به دست بیاین لذتبخش نیستن.مگه نه ؟
امیدوارم به آرزوهاتون سخت برسین تا شیرینی رسیدن به اونها بیشتر زیر دهنتون مزه کنه!!!!

پادرا یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 00:23 http://www.padra.blogsky.com

فکر کردن به رفتار یک انسان خودخواه و بی محبت دل رو ناپاک و چشم رو بی نور میکنه .....

حالا دیگه خود دانی

صددرصد

فرناز معصومی زاده یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 01:09 http://farnaz68.persianblog.ir/

داستان نویس خوبی هستید!
اما برعکس شما و (پادرا) من فکر می کنم این خودخواهی نیست که یک نفر یکی رو دوست نداشته باشه!!!
آخه همه دل دارن!
قرار نیست که هرکسی کسی رو دوست داشت اونم دوسش داشته باشه!
البته خیلی وحشتناکه...
خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی...

الهه صفری یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 01:29 http://dokhtaran2.blogsky.com

سلام
بازم خوبه که سبز میشه....ازین امیدواری رو برداشت کردم....لازمه ی ادامه زندگی امیده......

سلام.
بله.حق باشماست.ممنونم ...

منا یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 10:30 http://8daily.blogsky.com/

ممنون که سر زدی و اجازه دادی لینکت کنم

اون "چهار ثانیه مانده تا سبز "خیلی به دلم نشست
هیچ وقت نباید نا امید شد تا خدا هست پنجره امید به سمت دل همه ما باز میشه فقط کافیه چراغ دلمون را روشن نگه داریم

دریای ابی یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 11:27 http://darddelhayman.blogsky.com


سلام
منم برای خودم روزهای خیالی رو تو ذهنم تصور میکنم اما همیشه سعی میکنم که زندگی خیالیم شیرین تر از زندگی واقعیم باشه چون به اندازه کافی زندگی واقعی تلخ هست.
چه خوب بود اگر از نعمت خیال برای شیرین تر کردن زندگی استفاده میکردیم....

بعضی ها تشنه تلخی اند. خودم رو نمی گم ها...
من نه عاشق تلخی ام نه شیرینی.عاشق مبارزه ام

دریای ابی یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 21:55 http://darddelhayman.blogsky.com

خدا هم میدانست که تا بندهایش برای بدست آوردن چیزی مبارزه نکنند قدر آن را نمیدانند....
به همین دلیل راه رسیدن به سعادت ابدی و بهشت جاودانش را راه مبارزه باسختی ها و گناه و هوی نفس و...قرار داد.
آفــــــــــریـــــن بر تو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد