تردید دارم...
عجب دردی است !
فکر کنم یه جاسوسی چیزی تو دل من دارین!چرا از زبون دل من می نویسین؟!مگه خودتون خوار و مادر(یعنی همون دل و قلب)ندارین؟
دو راهیو تردید....وحشتناکن.......
خیلی...
پس هم دردیم...چقدر با این جمله حس نزدیکی داشتم!
فکر کنم یه جاسوسی چیزی تو دل من دارین!
چرا از زبون دل من می نویسین؟!
مگه خودتون خوار و مادر(یعنی همون دل و قلب)ندارین؟
دو راهیو تردید....
وحشتناکن.......
خیلی...
پس هم دردیم...چقدر با این جمله حس نزدیکی داشتم!